در قلمرو پیچیده عملیات خطوط هوایی، سه حوزه محوری برجسته هست که هر کدام تحت بازنگری های اساسی قابل توجهی قرار می گیرند تا روش های عملیاتی سنتی را تغییر دهند:
عملیات ترمینال رمپ: آماده سازی هواپیما برای سفر بعدی.
عملیات پرواز: مدیریت هواپیما در حالی که در هوا است.
عملیات پس از پرواز: مدیریت چمدان ها پس از فرود.
در این تجزیه و تحلیل، ما نگاهی دقیقتر به اولین مورد از این سه حوزه حیاتی یعنی عملیات ترمینال رمپ خواهیم داشت و تفاوتهای ظریف آن را بررسی میکنیم و نقش در حال تحول آن را در چشمانداز عملیاتی گستردهتر خطوط هوایی درک میکنیم.
عملیات ترمینال رمپ: مسابقه در برابر زمان
هر دقیقه ارزش فوق العاده ای دارد، به خصوص زمانی که هواپیماها زمین گیر می شوند. به قول معروف هواپیماها با نشستن روی زمین پول در نمی آورند. ماهیت یک شرکت هواپیمایی کارآمد در این است که چگونه می تواند هواپیما را برای سفر بعدی خود به سرعت آماده کند . همه اینها با حفظ بالاترین استانداردهای ایمنی و تضمین خدمات درجه یک میسر می شود.
همانطور که صنعت هواپیمایی به طور مداوم در حال تحول است، روش ها و فناوری هایی که از آن پشتیبانی می کنند نیز تغییر می کنند. امروزه، تاکید بر عملیات ترمینال رمپ کارآمد فقط در مورد دقت نیست، بلکه در مورد استفاده از فناوری های پیشرفته برای اطمینان از عملکرد یکپارچه آن است.
چالش پیچیده ای که عملیات ترمینال رمپ را تشکیل می دهد حول هماهنگی سریع و در عین حال سازمان یافته دور می زند. این فرآیند صرفاً در مورد بازیابی امکانات رفاهی یا سوختگیری هواپیما نیست. این امر شامل سازماندهی تعداد زیادی از بازیگران آن است، برای مثال، همسویی استراتژیک بین برنامه ریزی ناوگان هواپیمایی، رزرو مسافر، عملیات در پرواز و زمین، و به ویژه سیستم های تعمیر و نگهداری هواپیما.
علاوه بر این، این هماهنگی با نهادهای خارجی مانند کنترلکنندههای ترافیک هوایی، مقامات فرودگاه و مقامات کنترل مانند مهاجرت و گمرک مهم است. این عناصر عوامل غیرقابل کنترل قابل توجهی را به این فرآیند اضافه می کنند، که در تضاد با عواملی است که خطوط هوایی می توانند کنترل کنند. این دوگانگی بین عوامل قابل کنترل و غیرقابل کنترل یک امر مهم در کارایی و موفقیت فرآیند آماده سازی هواپیما برای سفر بعدی است.
آمار نشان می دهد که این آماده سازی مدیون هماهنگی ۷۵ فرد و صدها ساعت کار فردی است. بنابراین، چه چیزی این فشار را برای بهینهسازی زمان آماده سازی، بهویژه در چشمانداز هوانوردی امروزی که به سرعت در حال تحول است، هدایت میکند؟
بیایید به سه دلیل اصلی که اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری هستند، بپردازیم، و بر اهمیت حذف هر دقیقه ممکن از فرآیند چرخش هواپیما تأکید کنیم.
چرا به حداقل رساندن زمان بسیار مهم است
قبل از اینکه یک هواپیما سفر بعدی خود را آغاز کند، یک دوره آماده سازی حیاتی را پشت سر می گذارد. ابتدا در گیت مستقر می شود و به مسافران اجازه می دهد پیاده شوند، بار و چمدان ها تخلیه شوند و خدمات لازم از جمله سوخت گیری، نظافت، پذیرایی و نگهداری انجام شود. پس از این، بار و چمدان ها دوباره بارگیری می شوند و مجموعه جدیدی از مسافران سوار می شوند. مدت زمانی که این چرخه طول می کشد، به طور متوسط در سفرهای متعدد، همان چیزی است که صنعت به عنوان «متوسط زمان آماده سازی» از آن یاد می کند.
این میانگین زمان دائماً تحت فشار هست تا حد امکان کوتاه نگه داشته شود. بیایید به طور خلاصه بررسی کنیم.
۱. ضرورت اقتصادی
برای خطوط هوایی، زمان به معنای واقعی کلمه پول است. هواپیمای روی زمین معمولا دارایی است که درآمدزایی ندارد. بنابراین، تلاش برای به حداقل رساندن میانگین زمان آماده سازی صرفاً عملیاتی نیست، بلکه اساساً اقتصادی است.
این امر به ویژه در مورد خطوط هوایی ارزان قیمت که به شدت به آماده سازی سریع برای انجام عملیات کارآمد متکی هستند، صدق می کند. با این حال، توجه به این نکته مهم است که برای بسیاری از ایرلاین های قدیمی، این معادله می تواند ظریف تر باشد.
برای آنها، زمانبندی ارتباط بهینه در سیستم هاب و اسپوک اولویت دارد. علاوه بر این، در برخی موارد، ممکن است به دلیل تفاوت های زمانی و الگوهای پروازی خاص، هواپیما برای مدت طولانی در زمین بماند. بنابراین، در حالی که آماده سازی کارآمد به طور جهانی ارزشمند است، تأثیر و اجرای آن می تواند به طور قابل توجهی بین شرکتهای مختلف متفاوت باشد.
در مورد خطوط هوایی ارزان قیمت، مهمترین نکته استفاده از هواپیما است. بهویژه برای شرکتهایی که از سیستم نقطه به نقطه دفاع میکنند و آنهایی که میانگین طول سفر کوتاهتری دارند، استفاده کارآمد یک ضرورت کلیدی است. چنین شرکتهایی معمولاً یک رویکرد ساده را اتخاذ میکنند: آنها از ساختار ناوگان سادهشده استفاده میکنند، انواع هواپیما را محدود میکنند و بر استفاده زیاد از هواپیما تأکید میکنند.
این مدل عملیاتی ناب دارای مزایای دوگانه است:
اولاً، با تنوع محدود هواپیماها، تعویض هواپیما در صورت بروز اشکالات فنی پیش بینی نشده راحت تر می شود.
ثانیاً، افزایش استفاده از هواپیما به این شرکتهای هواپیمایی اجازه میدهد تا هزینههای مالکیت ثابت خود را در تعداد بیشتری از پروازها توزیع کنند، و به طور موثر هزینهها را بر اساس هر کیلومتر صندلی یا هر سفر کاهش دهند.
تحقیقات بوئینگ اهمیت اقتصادی کاهش زمان آماده سازی را آشکار می کند. با کاهش تنها ۱۰ دقیقه از میانگین زمان (کاهش آن از ۴۰ به ۳۰ دقیقه)، استفاده از هواپیما برای یک شرکت نقطه به نقطه معمولی ۸ درصد افزایش می یابد.
در حالی که مزایای کاهش زمان آماده سازی مشخص است، اختصاص ارزش پولی دقیق به چنین کاهشهایی چالش برانگیز است. هزینههای زمینگیری تحتتأثیر عوامل بیشماری است، از ویژگیهای تامین مالی هواپیما و نوع هواپیما گرفته تا متغیرهایی مانند مشخصات مسیر، قیمت سوخت، فاکتورهای بار و موارد دیگر.
در حالی که تعیین یک رقم دقیق مالی چالش برانگیز است، منطق اقتصادی برای به حداقل رساندن زمان غیرقابل انکار است. به این ترتیب، فشار برای افزایش کارایی در عملیات آماده سازی در درجه اول در مورد سودآوری است.
۲. دیدگاه مسافر در زمان سفر
در حالی که خطوط هوایی با زمان دست و پنجه نرم میکنند، مسافران به جنبه دیگری توجه دارند: وقتشناسی.
وقت شناسی فقط به پرواز و رسیدن به موقع نیست. برای بسیاری از مسافران، به ویژه مسافرانی که در پروازهای اتصالی هستند، وقت شناسی برای اطمینان از اتصال دو پرواز بسیار مهم است. تأخیر در یک بخش می تواند اثر موجی داشته باشد و باعث شود مسافران پروازهای دیگر خود را از دست بدهند. بنابراین، رعایت دقیق زمانهای برنامهریزی شده نه تنها به دلایل اقتصادی و کارایی عملیاتی، بلکه برای اطمینان از اینکه مسافران میتوانند با اطمینان به مقصد خود برسند ضروری است.
کارشناسان تخمین می زنند که کاهش ۱٪ در عملکرد به موقع در یک سال معین منجر به کاهش ۰.۶٪ از امتیاز یک شرکت هواپیمایی می شود. بنابراین، زمانبندی کارآمد و دقیق فقط یک ضرورت اقتصادی نیست ،آنها ستون اصلی رضایت مشتری هستند. این موضوع برای همه شرکتها صدق میکند.
هواپیماها روی زمین پول در نمی آورند
۲۴
آبان
۱۴۰۲